دیروز بازم رفتم مشاوره.
مشاورم زمان زیادی کارمند بوده در جایگاه های مختلف و الان خودش کارفرماست .
شرایط محل کارم رو براش تعریف کردم. اولا که قبول کرد رفتار وسواسی اشتباه بوده اما با اینکه شعلم رو عوض کنم به شدت مخالفه .
و استدلالش هم دقیقاااااا استدلال های خودمه فقط با حرف زدن با یه آدم بیطرف عصبانیتم فروکش کرد
همکارام هر دو تا میخوان برن و اصلا شرایطشون با من قابل مقایسه نیست.شرایط من خیلی شکننده است.
دیگه اینجا رو دوست ندارم ولی دوست ندارم برم جای دیگه بشم منشی آشنا به کامپیوتر و حسابداری. و دوباره جلب اعتماد کنم و دوباره خودمو ثابت کنم. یه جورایی ته دلم اینشکلیه که درسته وسواسی کار زشتی کرد ولی هفتاد درصد مخاطبش من نبودم
منطقم میگه تا حالا تلاش کردم و بعد از این هم صبر کنم تا از موقعیت شکننده ایی که توش هستم بیام بیرون اما احساسم.
و میدونم به احتمال خیلی زیاد پای منطقم وایمیستم
درباره این سایت